ستاره های کم نور

ستاره ها شاید کم نور دیده شوند اما هر کدام خورشیدی در دل دارند. بستگی دارد در چه فاصله ای از آن ها باشید.

ستاره های کم نور

ستاره ها شاید کم نور دیده شوند اما هر کدام خورشیدی در دل دارند. بستگی دارد در چه فاصله ای از آن ها باشید.

تر سالی

پارسال (۱۴۰۱) اولین نشونه تر سالی را دیدیم. چند جا سیل اومد.

خدا داره بارون رحمتش را برای ما می فرسته حالا مونده که ما چه جوری از این رحمت استفاده کنیم.

خشک سالی چند سال اخیر باعث شده زمین توانایی اش را برای جذب آب از دست بده ، به هم کوبیده و فشرده شده. 

راه حل:

چند سال پیش زمین کناری مون را داشتن می ساختن یه سوراخ کوچیک با عمق زیاد توش کندن برای تشخیص ساختار خاک. حدود یکی دو ساعت طول کشید (آخه صدای دستگاهش خیلی بلند بود برای همین زمان شروع و پایان کار دستگاه را می شد شنید)  بنابراین پیشنهاد من اینه که توی مناطقی از شهر که آب جمع می شه و تجربه سال های پیش مشخصه کجا آبگرفتی دارند سوراخ های عمیق با قطر کم کنده بشه تا آب راحت تر بتونه به سفره های زیر زمینی بره و برای اینکه این حفره ها با زباله و خاک پر نشه می شه با سنگ ریزه های درشت پر بشه. اینطوری فقط آب از لابه لاشون رد می شه. و به جای اینکه علاج واقعه بعدش بکنن. وقتی که گل و لای خونه مردم را برداشت دستگاه پمپ آب بیارن و آب را بکشن بیرون از همین الان طرح های جهادی برای ایمن سازی شهرها در مقابل سیل شروع بشه. آموزش به مردم که در صورت وقوع سیل چی کار کنند شروع بشه. مردم کیسه های شن یا خاک کنار در ورودی شون داشته باشن که در صورت شروع سیل جلوی در خونه را بگیرن نه اینکه در را باز کنن و آب گل آلود وارد خونه شون بشه. برای ورود و خروج از نردبون استفاده کنند. الان وقت آماده کردن مردمه. یه ماهه دیگه دوره. 

بعدا نوشت:

تازه فهمیدم که چیزی به اسم آبخوانداری وجود داره که یه علمه برای هدایت آب به زیر زمین و پر کردن سفره های زیر زمینی. از طرفط از پیشنهاد بچه گانه حفر چاه خنده ام گرفت از طرف دیگه دیدم دیگرانی هم هستند که دغدغه من را دارند و راه حل های بهتری پیشنهاد دادن. 

به جای اینکه به بچه روستایی سینوس و کوسینوس یاد بدید که به درد امروز و فرداش نخوره. می شه آبخیزداری و آبخوان داری بهش یاد داد تا آینده شغلی پدرانش و خودش را تضمین کنیم‌. بس کنید درست کردن لیسانسه های بیکار را. دیپلمه های کاربلد به درد امروز و فردامون می خورن. 

خانه چند طبقه

در قدیم به دلیل استفاده از سنگ و چوب و خاک که استحکام کمی داشتن ، خانه ها معمولا یک یا دو طبقه بودن. پس از اختراع سیمان و میلگرد و تیرچه که استحکام خانه ها زیاد شد کم کم شروع به ساخت خانه های با تراکم بالا کردند و کم‌ کم به آسمان صعود کردند. ولی من دلایلی دارم که به نظرم اگر همچنان خانه ها دو تا سه طبقه ساخته بشود خیلی بهتر است.

اول - در زمان وقوع حادثه مثل زلزله امکان خروج از خانه های کم طبقه راحت تر است.

دوم - در صورت ایجاد حریق آتش نشانی به طبقات پایین تر راحت تر کمک رسانی می کند.

سوم -  فشار آب لوله ها اگر زیاد باشه به لوله ها آسیب جدی می زنه. یعنی اگه بخواهیم فشار آب را در حدی کنیم که به طبقه چهار برسه باید ضخامت لوله ها را دوبرابر الان کنیم و اداره آب هم اعلام کرده هیچ تعهدی برای اینکه آب را به طبقه دوم به بالا برسونه نداره. پس هر خونه ای مجبور می شه یه پمپ آب توی خونه اش بذاره که سر و صدای زیادش آرامش را از اون خانواده می گیره. و آبی درون مخزنی جمع می شه که احتنال آلودگی و رشد جلبگ و کاهش کیفیت آب مصرفی خانوار را منجر می شه.

چهارم‌ -وقتی جمعیت در سطح گسترده تری پخش بشه احتمال ایجاد ترافیک در خیابان های اون منطقه کمتر می شه. تراکم جمعیت کمتر = ترافیک کمتر

پنجم - وقتی ساختمان ها سر به فلک کشیده و بلند بالا نباشن احتمال جریان هوا و کاهش آلاینده ها بیشتر است. پس برای کم شدن آلودگی هوا بهتره خونه های کوتاهتری بسازیم تا هوای پاک تری تنفس کنیم.

ششم - از نظر پدافند غیر عامل در صورت حمله نظامی و یا بلایای طبیعی میزان خسارات انسانی  در مناطق با تراکم بالا بیشتر است. یعنی فرض کنید صد نفر توی یه زمین صد متری ایستادن و زلزله می یاد. و همون صد نفر توی زمینی با مساحت دویست متر ایستادن. حالا هر حادثه ای پیش بیاد زلزله حمله نظامی و ... تعداد تلفات در صد متر بیشتر از دویست متر است.

هفتم- هر چه تعداد طبقات بیشتر باشه هزینه ساخت اون خونه به صور ت تصاعدی بیشتر می شه. یعنی یه خونه چهار طبقه اندازه هشت تا خونه یک طبقه هزینه می بره.

هشتم - حریم خصوصی توی خونه راحت تر رعایت می شه 

نهم - امکان درخت کاری و شعار هر خونه یه درخت بهتر فراهم می شه.

.

پس به نظر می رسه راه حل تمام مشکلات تهران کاهش تراکم ساختمان هاست و برای این منظور اول باید از ادارات شروع کرد و ادارات را به جایی خارج از شهر منتقل کرد و تمام ساختمان های اطراف را مجوز دو طبقه داد. و اگه یه خط مترو مستقیم به مجتمع ادارات هم باشه و زیر زمین های لازم برای تخلیه جمعیت و پناه گرفتن هم ساخته بشه. از نظر پدافند غیر عامل از این وضعیت بغرنج که هر لحظه نگران زلزله تهران هستیم خارج می شیم.


موانع موجود برای اجرای این طرح

۱- قانون منابع طبیعی و قوانین زمین شهری که برای حفظ طبیعت انتشار جمعیت را محدود کردند. به نظر می رسد ما قوانین حفاظت از منابع طبیعی مون را از اروپا قرض گرفتیم. اشکال آن این است که ما در مناطق خشک و بیابانی زندگی می کنیم و گسترش جمعیت در مناطق بیابانی نه تنها تهدیدی برای طبیعت نیست. بلکه باعث احیا و رونق و زنده شدن بیابان می شه. ما در جنگل خونه نساختیم که هر خانه ای که ساخته بشه صدها درخت قطع بشه. پس حساسیتی که نسبت به مناطق جنگلی باید رعایت بشه نیازی نیست در مناطق بیابانی رعایت کنیم. ما قانونی در اسلام داریم به اسم احیا. یعنی زمینی که مرده هیچ سابقه کشت و زرع و ساخت و ساز نداره هر کس اون زمین را احیا کنه مالک اون زمین می شه. پس به نظر می رسه اگه از قانون خدا پیروی کنیم و از زمین هایی که خدا بهمون داده کمال استفاده راببریم. مشکل ترافیک و آلودگی هوا و مخاطرات پدافند غیر عامل برطرف می شه. 

۲- آب 

برای برطرف شدن مشکل آب مناطق پر جمعیت لازم نیست سنگ بستر مناطق کم جمعیت را بشکنیم و کل آب یه منطقه را بدزدیم تا بتونیم چند صباحی بیشتر زندگی کنیم.

 (مدیونی اگه فکر کنی منظورم تونلهای گلابه که آب زیر زمینی دو میلیون آدم را می دزده و چشمه و غنات هاشون را خشک می کنه زمین هاشون را بی ارزش می کنه و زندگی را توی استان چهارمحال نابود می کنه. فقط به خاطر نجات صنعت آلوده و پول ساز (برای یه عده خاص) در اصفهان) 

 خوب  راه حل چیه؟ استفاده از آب شیرین کن. دریای خزر و خلیج فارس به خاطر تجارت نفت آلوده شدن ولی دریای عمان به خاط اینکه به دریاهای آزاد راه داره اونقدر تمیز هست که بشه با فرآیند نه چندان پیچیده تقطیر تصفیه شون کرد و یکبار برای همیشه مشکل آب را حل کرد. می دونید که جنگ آینده جنگ آب است. پس باید امروز به فکر بود. اگه بشه از انرژی پاک هسته ای برای شیرین کردن آب استفاده کنیم دیگه نگران آلودگی هوا هم نیستیم. پس دیگه می تونیم دست از سر ساختن سد برداریم و برای تهیه برق هر استانی یه نیروگاه هسته ای ایجاد کنیم ، اینجوری از هدر رفتن برق در مسیر انتقال هم جلوگیری می شه. 

ما ایرانی ها با انتقال گاز با لوله به سراسر ایران ثابت کردم در صنعت لوله کشی استاد هستیم. اگه از همین توانایی مون برای انتقال آب تصفیه شده از دریای عمان به سراسر کشور استفاده کنیم ایران تبدیل به گلستان می شه .